دلار آمریکا، به معنای واقعی، پول پول است – یعنی از بسیاری جهات برای سایر ارزهای ملی همان چیزی است که پول به طور کلی برای سایر کالاها و دارایی ها است. بسیاری از ما به ندرت درگیر مبادله می شویم. ما چیزها را به دلار می فروشیم، سپس از آن دلارها برای خرید چیزهای دیگر استفاده می کنیم. به طور مشابه، سهم بزرگی از معاملات بینالمللی، بهویژه در بازارهای مالی، شامل پرداختها به دلار است تا به ارزهای محلی.
این نقش ویژه چقدر اهمیت دارد؟ این برای اقتصاد جهانی مهم است که وجود داشته باشد مقداری ارزی که به طور گسترده ای مانند دلار پذیرفته شده است. خیلی کمتر مشخص است که آمریکا از این واقعیت که واحد پول ما انتخاب شده است، مزایای زیادی کسب می کند. من در جاهای دیگر سعی کرده ام برخی از افسانه های مربوط به مرکزیت تسلط دلار بر قدرت ایالات متحده را از بین ببرم. به طور کلی، اعتقاد فرد به اهمیت حیاتی نقش بینالمللی دلار با میزان اطلاعات واقعی شما در مورد موضوع، نسبت معکوس دارد.
هنوز نقش ویژه دلار رو به کاهش است؟ سر و صدای زیادی در این زمینه وجود دارد. هر اشاره ای مبنی بر اینکه ممکن است برخی از معاملات بین المللی دلار را دور بزنند، مانند پیشنهاد عربستان سعودی مبنی بر اینکه ممکن است یوان چین را برای پرداخت نفت بپذیرد، تبلیغات فوق العاده ای دریافت می کند. ایلان ماسک این دیدگاه را تایید کرده است که آمریکا با “سلاح” کردن دلار در برابر ولادیمیر پوتین، دلار زدایی سریع را تضمین کرده است، زیرا البته او چنین کرده است.
اما در مورد آوردن برخی از داده های واقعی چگونه است؟ گزارش جدیدی از فدرال رزرو چندین معیار تسلط دلار را بررسی کرده و دریافته است که این تسلط “طی 20 سال گذشته ثابت مانده است” و “کاهش وضعیت دلار در کوتاه مدت بعید به نظر می رسد.”
چرا کسی غیر از این فکر می کند؟ بسیاری از بحثها بر سهم دلار از ذخایر ارز خارجی متمرکز است – انباشت پول نقدی که کشورها برای مقابله با شوکهای اقتصادی مختلف حفظ میکنند. سهم دلار از چنین ذخایری در واقع به تدریج در طول زمان کاهش یافته است، از 71 درصد در سال 2000 به 58 درصد در سال 2022. با این حال، این کاهش عمدتاً به جای حرکت به سمت رقبای جدی دلاری، منعکس کننده تنوع به ارزهای کوچکتر مانند دلار کانادا و استرالیا است:
علاوه بر این، ذخایر رسمی بخش کوچکی از سلطه بین المللی دلار است. نقش آن در تجارت خصوصی – به عنوان ارزی که صادرات با آن صورتحساب میشود، مطالبات و بدهیهای بانکی و غیره – بسیار مهمتر است. یکی از شاخص های مورد علاقه من سهم دلار در معاملات ارزی است که در حدود 88 درصد ثابت بوده است.
به هر حال، توجه داشته باشید که همیشه دو طرف برای چنین معاملاتی وجود دارد، بنابراین سهم های مختلف ارزی تا 200 درصد جمع می شوند. بنابراین آنچه که این به ما می گوید این است که از هر هشت تراکنش ارزی هفت مورد شامل دلار است.
مقاله فدرال رزرو همه این معیارهای مختلف را در یک شاخص واحد استفاده از ارز بینالمللی ترکیب میکند – شاخصی که اساساً هیچ چالشی برای تسلط دلار نشان نمیدهد:
در مورد واکنش شدید علیه “سلاح سازی” دلار چطور؟ همانطور که این روزنامه اشاره می کند، تقریباً تمام ارزهای ذخیره برجسته توسط متحدان نزدیک ایالات متحده صادر می شود که در تحریم ها علیه روسیه نیز مشارکت داشته اند. در نتیجه، “دشمنان ژئوپلیتیکی جایگزین های جذاب زیادی برای دلار آمریکا ندارند.”
چرا دلار تا این حد مسلط است و چرا این تسلط اینقدر پایدار است؟ من مثال معاملات ارزی را دوست دارم که توضیح آن نسبتاً آسان است. تصور کنید که می خواهید دو ارز نسبتاً کوچک را مبادله کنید – مثلاً بولیویانو بولیوی را به رینگیت مالزی تبدیل کنید. آیا به دنبال طرف مقابلی میگردید که میخواهد معامله معکوس را انجام دهد؟ ممکن است زمان زیادی طول بکشد. تبدیل بولیویانو به دلار بسیار ساده تر و ارزان تر است، سپس از آن دلار برای خرید رینگیت استفاده کنید.
و نقش دلار در چنین معاملاتی خودتقویت کننده است: هر چه مردم معاملات بیشتری با دلار انجام دهند، بازارهای دلار نقدشونده تر می شوند و به مزیت آنها می افزایند. اثرات خودتقویتکننده مشابهی سلطه دلار را در نقشهای دیگر ترویج و تداوم میبخشد.
چارلز کیندلبرگر، اقتصاددان دانشگاه MIT، زمانی مقاله ای عالی نوشت که نقش بین المللی دلار را با نقش بین المللی انگلیسی مقایسه کرد. در کشورهای خود، اکثر مردم به زبان مادری خود ارتباط برقرار می کنند و تجارت را با پول ملی خود انجام می دهند. اما وقتی در خارج از کشور تجارت می کنند، عموماً انگلیسی صحبت می کنند و از دلار استفاده می کنند، زیرا این کاری است که بقیه انجام می دهند.
این قیاس ممکن است، در میان چیزهای دیگر، کمی آب سرد را بر این تصور که یوان چین ممکن است به زودی تهدیدی جدی برای دلار باشد، ایجاد کند. بله، چین یک ابرقدرت اقتصادی با حسن نیت است که بیشتر از ما صادر می کند و تولید ناخالص داخلی اش تا حدودی بیشتر از ماست. اما چه زود تصور می کنید که ماندارین که در مقایسه با انگلیسی زبان دوم نسبتا کمی دارد، به زبان غالب تجارت بین المللی تبدیل شود؟ خب، افراد زیادی در خارج از چین از ارز آن استفاده نمی کنند، بنابراین بین المللی شدن یوان با موانع مشابهی روبرو است.
و همچنین برخی مشکلات خاص چین وجود دارد که مانع از نقش جهانی پول این کشور می شود. هر گونه پیشنهادی مبنی بر اینکه یوان ممکن است به زودی به یک ارز بزرگ بین المللی تبدیل شود، با واقعیتی که چین کنترل سرمایه را حفظ می کند، تضاد دارد: پول نمی تواند آزادانه به داخل یا خارج از کشور منتقل شود. کنترل سرمایه همیشه ایده بدی نیست، اما مانع بزرگی برای کشوری است که میخواهد یک ارز جهانی داشته باشد: چه کسی میخواهد داراییهای زیادی را در اختیار بگیرد، در حالی که هرگز نمیداند که آیا میتواند آنها را در صورت نیاز برداشت کند یا خیر؟
و برای این موضوع، در حالی که ممکن است بخواهید ماندارین را برای انجام تجارت در چین یاد بگیرید، چقدر می خواهید در کشوری که به نظر می رسد تمایل بیشتری به دستگیری خارجی ها به اتهام جاسوسی دارد، تجارت کنید؟
اما برگردیم به نقش بین المللی دلار. تسلط دلار تا ابد ادامه نخواهد داشت، زیرا هیچ چیز ادامه نخواهد داشت. اما هیاهویی که در مورد دلارزدایی وجود دارد، تقریباً در مورد هیچ چیز غوغا می کند. در حال حاضر، دلار غالب است زیرا جایگزین های خوبی وجود ندارد.