سلطه آزادی: حماسه ای از مقاومت سفیدپوستان در برابر قدرت فدرال، توسط جفرسون کاوی
رالف والدو امرسون مدت کوتاهی پس از جنگ داخلی گفت که آمریکاییها «متعصب آزادی بودند. آنها از عوارض، مالیات ها، بانک ها، سلسله مراتب، فرمانداران، بله، تقریباً از قوانین متنفرند.» بنابراین، اگر در سال 1963 زنده بود، شاید تعجب نمی کرد که جورج سی والاس، فرماندار تازه منتخب آلاباما، تقریباً در هر قسمت از سخنرانی افتتاحیه خود از آزادی استفاده می کرد. آن سخنرانی که با فراخوانش برای “تفکیک اکنون… جداسازی فردا… جداسازی برای همیشه” بدنام شد، اساساً و بی وقفه بر ایده آزادی والاس متمرکز بود. او اعلام کرد: “به من آموخته اند که آزادی به معنای رهایی از هرگونه تهدید یا ترس از دولت است.” در مورد شهروندان سیاه پوست آلاباما، آنها نیز “آزاد” بودند – برای زندگی و زحمت کشیدن، آموزش و یادگیری در “ایستگاه نژادی جداگانه” خود آزاد بودند.
افتتاحیه والاس به عنوان یک اورتور، تمرین رعد و برق از مضامین، در صفحات آغازین «سلطه آزادی»، کتاب جدید مهم، عمیقاً تأثیرگذار – و متأسفانه مرتبط- جفرسون کاوی عمل می کند. کاوی، مورخ دانشگاه وندربیلت، عقیده سرکوبگرانه والاس را به زادگاهش، شهرستان باربور، در گوشه جنوب شرقی آلاباما، جایی که فریاد «آزادی» از نسلهای متوالی شهرکنشینان، بردهداران، جداییطلبان و اوباش لینچ در طول دهه 19 و 20 شنیده میشد، دنبال میکند. قرن ها همان فریاد امروز در راهپیماییها و دعوای آنلاین راست میپیچد. اگرچه کاوی تمرکز خود را بر گذشته نگه میدارد، کتاب او روشنایی قوی بر زمان حال میافکند. خواندن آن برای هر کسی که امیدوار است اتحاد نامقدس را که بیش از 200 سال استوار است، بین نژادپرستی و نفرت وحشیانه از دولت درک کند، ضروری است.
“سلطه آزادی” تاریخ محلی است، اما به شیوه ای که گتیسبورگ یک نبرد محلی بود یا تحریم اتوبوس مونتگومری یک اعتراض محلی بود. این کتاب چهار دوره اوج درگیری بین آلاباماییهای سفیدپوست و دولت فدرال را بازگو میکند: هجوم وحشیانه، در اوایل قرن نوزدهم، برای تصرف و اسکان سرزمینهایی که به ملت کریک تعلق داشت. بازسازی؛ تاکید مجدد بر برتری سفیدپوستان در زمان جیم کرو؛ و تلاش والاس و دیگران برای بی اثر کردن اصلاحات حقوق مدنی در دهه های 1950 و 1960. همانطور که کاوی آشکار میکند، سفیدپوستان جنوبی سرکوب سیاهپوستان و بومیان آمریکا را نه بهعنوان انکار آزادی، بلکه پیششرط آن، یعنی اساس آن، به تصویر میکشند. به گفته محقق اورلاندو پترسون، که کاوی از او نقل میکند، مردان سفیدپوست، «آزاد برای وحشیگری» بودند. بنابراین آنها آزاد بودند “در غارت و ویران کردن و نامیدن آن صلح، تجاوز و تحقیر، تهاجم، تسخیر، ریشه کن کردن و تحقیر کردن.”